عشق به رنگ گیلاس

ساخت وبلاگ
  دل من دیر زمانی ست که می پندارد: « دوستی » نیز گلی ست مثل نیلوفر و ناز ، ساقه ترد ظریفی دارد بی گمان سنگدل است آن که روا می دارد جان این ساقه نازک را -دانسته- بیازارد! در زمینی که ضمیر من و توست از نخستین دیدا& عشق به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehoney-toup6 بازدید : 182 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 8:34

خرمن زلف من کجا ؟ شاخه یاسمن کجا ؟ قهر ز من چه می کنی ٬ بهر تو همچو من کجا ؟ صحبت باغ را مکن پیش بهشت روی من سبزه ی عارضم کجا ؟ خرّمی چمن کجا ؟ لاله و من چه نسبتی ؟ ساغر او ز می تهی ساق فریب زن کجا ؟ ساقی سیمتن کجا ؟ غنچه دهان بسته یی ٬ پیش لب شکفته ام گرمی بوسه ام کجا ؟ سردی آن دهن کجا ؟ نرگس و دیدگان من ؟ وای از این ستمگری در نگهم ترانه ها ٬ در نگهش سخن کجا ؟ بر سر و سینه ام مکش دست که خسته می شود! نرمی پیکرم کجا ؟ خرمن نسترن کجا ؟ این همه هیچ ٬ بهر تو ٬ یار ز خود گذشته یی دوستی ِ تو خواسته ٬ دشمن خویشتن کجا؟ می روی و خطاست این ٬ شیوه ی نابجاست این قهر ز من چه می کنی ؟ بهر تو همچو من کجا ؟ عشق به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : خرمن,زلف,کجا,شاخه,یاسمن,کجا, نویسنده : ehoney-toup6 بازدید : 228 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:53

گفتا که می بوسم تو را، گفتم تمنا می کنم                                 گفتا اگر بیند کسی، گفتم که حاشا می کنم گفتا ز بخت بد اگر، ناگه رقیب آید ز در                                  گفتم که با افسونگری، او را ز سر وا می کنم گفتا که تلخی های می گر نا گوار افتد مرا                                  گفتم که با نوش لبم، آنرا گوارا می کنم گفتا چه می بینی بگو، در چشم چون آیینه ام                                  گفتم که من خود را در آن عریان تماشا می کنم گفتا که از بی طاقتی دل قصد یغما می کند                                  گفتم که با یغما گران باری مدارا می کنم گفتا که پیوند تو را با نقد هستی می خر عشق به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : گفتا,بوسم, نویسنده : ehoney-toup6 بازدید : 191 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:53

  یارب مرا یاری بده تا خوب آزارش کنم هجرش دهم، زجرش دهم ،خوارش کنم ،زارش کنم از بوسه های آتشین ، وز خنده های دل نشین صد شعله در جانش زنم،صد فتنه در کارش کنم در پیش چشمش ساغری گیرم ز دست دلبری از رشک آزارش دهم ،از غصه بیمارش کنم بذری به پایش افکنم ،گویم خداوندش منم چون بنده در سودای زر،کالای بازارش کنم گوید بیفزا مهر خود،گویم بکاهم مهر خود گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم هر شامگه در خانه ای،چابکتر از پروانه ای رقصم بر بیگانه ای ، وز خویش بیزارش کنم چون بینم آن شیدای من فارغ شد از سودای من منزل کنم در کوی او ، باشد که دیدارش کنم گیسوی خود افشان کنم،جادوی خود گریان کنم با گونه گون سوگنده عشق به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : دیوانگی, نویسنده : ehoney-toup6 بازدید : 204 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:53

زیباترین قسم سهراب سـپهری: به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم میگذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند.. لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!! زندگی ذره كاهیست، كه كوهش كردیم، زندگی نام نکویی ست، كه خارش كردیم، زندگی نیست بجز نم نم باران بهار، زندگی نیست بجزدیدن یار زندگی نیست بجزعشق، بجزحرف محبت به كسی، ورنه هرخاروخسی، زندگی كرده بسی، زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد. ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ... عشق به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehoney-toup6 بازدید : 197 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 14:33

بدترین حس دنیا چیست؟  شاید بگویید: تنهایی دلتنگی و...  اما بدترین حس دنیا "دل‌زدگی" ست! دل زدگی از یک خواستن عمیق می آید،  کاری را، چیزی را، کسی را با تمام وجود خواستن.  دل زدگی یعنی کاری،چیزی،کسی که مدت ها حس خوب برایت داشت دیگر در ذهن و قلبت جایی نداشته باشد! دل زدگی یعنی احساس خستگی شدید.  آدمی که دل زده می شود  وسط یک جنگ است،  یک جنگ نا برابر.  یک طرف تمام خاطرات روزهای خواستن جلوی چشمش هست،  طرف دیگر حقیقتی که زورش بیشتر از تمام خاطرات و رویاهاست! دلزدگی بدترین حس دنیاست.  فقط تصور کنید کاری،چیزی،کسی که  سال ها می خواستی  دیگر قلبت را به تپش نیاندازد دیگر تو را سر ذوق نیاورد!... بدترین قسمت دل زدگی این است که  نمی خواهی آن حس را دوباره تجربه کنی.  اگر آسمان هم به زمین بیاید  دیگر نمی خواهی...   آدم هایی که دل زده می شوند  فهمیده اند می شود عمیق ترین خواستن ها را کنار گذاشت  و فراموش کرد،  اما نمرد...   #حسین_حائریان عشق به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehoney-toup6 بازدید : 197 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 14:33

کاش می شدخاطره ها رامثل پنبه زد، کاش اصلا یک آدم هایی بودن، مثل همین پنبه زن ها که با کمانشان می آمدند توی کوچه پس کوچه هوا...  سر ِظهرِ خلوت شهر.... و دست شان را می گذاشتند کنار دهان شان و داد می زدند: آآآآآآآآآی خاطره می زنیم ... بعد، تو صدایشان می کردی  می آمدند توی حیاط، لب حوضی ،  باغچه ای ،  جایی می نشستند و تو بغل بغل خاطره می ریختی جلوی شان خاطره ی نبود عزیزهایت.... تنهایی هایت،... گریه هایت، ... غصه خوردن هایت.. خاطره ی رفتن دوست و آشنایت همه را می ریختی جلوی خاطره زن و او هی می زد و هی می زد ومی زد.. آنقدر که، خاطره ها را تکه تکه می کرد، تکه تکه..... آنقدر که پودرمی شدند، ریز می شدند توی هوا... مثل غبار.. که باد بیاید برشان دارد و با خود ببرد به هر کجا که می خواهد... بعد، تو یک لیوان چای خوشرنگ تازه دم  می آوردی برای خاطره زن، و می گفتی : نوش جان سبک شدم راحتم کردی ازدست اینهمه خاطره...  وبعد، ازخاطرات خوش مان.. برای شبهای سردمان رواندازی گرم میدوختیم: پر از امنیت... پر از آرامش.. عشق به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehoney-toup6 بازدید : 180 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 14:33

آدمها همیشه خوب را                       برای یافتن خوب تر رها میکنند   غافل از اینکه خوب همانیست   که وقتی ازهمه چیز وهمه کس بریدی      یادش می افتی.   همان کسی که   هر روز حالت را میپرسد      و تو سرسری میگویی خوبم،   همان کسی که   تو حضورش را همیشه دیدی و حس کردی      اما ساده گذشتی،   همان کسی که   وقتی که کم حوصله ای زمین و زمان را      به هم میدوزد تا تو لبخند بزنی.   خوب   همان کسی است که      بی منت تو را دوست دارد،         که تو صدبار دست رد به سینه اش میزنی             اما یکبار هم خواهشت را رد نمیکند.   خوب همانیست    که طاقت قهر ندارد،       میگوید قهر اما دلش            دوری ات را تاب نمی اورد... عشق به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehoney-toup6 بازدید : 214 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 14:33

بی سوادانِ قرنِ بیست و یک؛    کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند؛    بلکه کسانی هستند که نمی توانند؛     آموخته های کهنه را دور بریزند و دوباره بیاموزند ...!                    «الوین تافلر» عشق به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehoney-toup6 بازدید : 180 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 14:33

کي را دوست دارمولي افسوس او هرگز نميداندنگاهش ميکنم شايدبخواند از نگاه منکه او را دوست مي دارمولي افسوس او هرگز نميداندبه برگ گل نوشتم منتو را دوست مي دارمولي افسوس او گل رابه زلف کودکي آويخت تا او را بخنداندبه مهتاب گفتم اي مهتابسر راهت به کوي اوسلام من رسان و گوتو را من دوست مي دارمولي افسوس چون مهتاب به روي بسترش لغزيديکي ابر سيه آمد که روي ماه تابان را بپوشانيدصبا را ديدم و گفتم صبا دستم به دامانتبگو از من به دلدارم تو را من دوست مي دارمولي افسوس و صد افسوسزابر تيره برقي جستکه قاصد را ميان ره بسوزانيدکنون وامانده از هر جادگر با خود کنم نجوايکي را دوست مي دارمولي افسوس او هرگز نميداند عشق به رنگ گیلاس...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق به رنگ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehoney-toup6 بازدید : 172 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 14:33